گفتگو با حاج محمود کریمی

مغیث الشیعه

معرفی مداحان و ذاکران

گفتگو با حاج محمود کریمی

اقای کریمی! یا به بیان معروف تر! حاج محمود کریمی! اجازه بدهید مصاحبه را غیرمنتظره و غیر کلیشه ای شروع کنیم،اخیرا یکسری عکس از شما با موتور هزار در جاده چالوس در سایت ها پخش شد، قضییه این عکسها چه بود؟ واقعی بود یا فتوشاپی؟

البته تفریح نبود، آن جمع بچه های هیات موتور سواری استان تهران بودند که من چند جلسه برایشان داشتم، یک بار گفتند بیا برویم مسافرت، یک ماشین هم همراهمان بود، وسط راه من گفتند بیا سوار موتور شو، هم سوار موتور هزار شدم، همین!

شما بچه کدام محل هستید؟

من بچه وحیدیه هستم، نظام آباد

تفریح شما در اوقات فراغت چیست؟ اصولا تفریح یک مداح اهل بیت(ع) وقتی هیات ندارد، چیست؟

ما به واسطه فعالیت های مداحی، ساعت کارمان دست خودمان نیست همیشه، مثلا عید غدیر می خورد به یکشنبه یا شنبه، بین التعطیلین می شود و دولت تعطیل می کند و مردم می روند مسافرت، ولی کار ما بین التعطیلن بردار نیست! ما باید برویم هیات، تعطیلات متعارف نداریم، خوشبختانه، به همین خاطر اوثات فراغت ما هم فرق دارد، مثلا یکی از اوقات فراغت ما حضور در در یک جمع بچه های شاعر و شنیدن شعر و خواندن آن است، فراغت یعنی از یک دردسری فارغ شدن، ما اگر بخواهیم راحت بشویم، باید روح مان هم راحت باشد، مثلا خیلی ها از تهرانی ها در اوقات فراغت می روند شمال ولی موقع برگشتن با آن ترافیک شدید و سنگین و زجرآور، خستگی در تن و روح شان می ماند، در اوقات فراغت باید روح را سبک و راحت کنیم، ما در طول شبانه روز، من ساعات اوقات فراغت را با خانواده ام می گذرانم.

ورزش چه؟

بله، یک روز در میان، ورزش هوازی و سنگین می کنم، مثل فوتبال.

اهل بازی های نسل جدید، مثل ایکس باکس و پلی استیشن که نیستید؟

اصلا و ابدا! من آدم هیجانی هستم کلا، ولی اصلا حوصله هیجان کاذب ندارم، شاید جالب باشد این را بگویم مثلا اگر یک فیلم پلیسی در حال پخش باشد و پلیس در حال تعقیب دزد باشد و از این طور صحنه ها، من حوصله این هیجانات را ندارم، می زنم کانال دیگه، پنج دقیقه دوباره برمی گردم ببینم چی شده داستان.

شغل شما در حال حاضر چیست؟ از چه راهی امرار معاش می کنید؟

من در کار سفال هستم، تولید سفال و آجر، محل کارم هم نزدیک بوئین زهرا است، است، البته هنوزم راه اندازی نشده و در شرف راه اندازی است.

به نظر شما مداحان باید از کار مداحی اهل بیت(ع) ارتزاق کنند یا نه؟ این خوب است یا بد یا مباح؟ آفت دارد یا ندارد؟

ببینید، امیرالمومنین(ع) فرمودند من برای یک لقمه حلال از چهل لقمه مباح گذشتم، ارتزاق از مداحی حلال است، شما اگر کسی را پیدا کنید من اینقدر می گیرم می ام می خونم، این را هم نمی شود گفت حرام است یا مشکل دارد، البته من بحث شرعی اش را نمی دانم، مجتهد نیستم، باید از مراجع سئوال کرد، ولی ما که پرسیدیم این طور گفتند، مثلا خیلی ها هستند کار فرهنگی می کنند، پول می گیرند، خوانندگی می کنند، چه اشکال دارد؟ چه فرقی با مداحی دارد؟ مداحی نیاز به مطالعه دارد، آدم باید از خیلی از کارهای معمول بزند تا بتواند مداحی کند، یک کسی که مداح است مسلما نمی تواند در اداره استخدام شود، صبح روضه دارد، عصر جلسه دارد، این طوری نمی تواند کارمند جایی باشد، یعنی چون باید وقت بذارد، کار هم محسوب می شود، ولی اگر یک کاری دیگری هم داشته باشند، بهتر است.

آقای کریمی! در میان مداح ها بچه مایه دار داریم؟ مداح پولدار؟

-چرا نباید داشته باشیم؟ من البته نمی دانم و تحقیق نکردم در این خصوص، ولی اگر مداح پولدار هم داشته باشیم، نوش جانش، البته این را هم بگویم که اگر کسی برای پول بیاید برای مداحی، مثلا از صد نمره، بیست نمره داشته باشد، بخاطر پول بیاید، آن بیست نمره را از هم از دست می دهد، هیچ کس بخاطر پول به مداحی نمی آید اگر هم بیاید حذف می شود و ماندنی نیست در این عرصه.

 

عجیب ترین، خنده دار ترین و ناراحت کننده ترین درخواست مردم یا مراجعان به حاج محمود کریمی چه بوده است؟

ناراحت کننده ترین را نمی توانم بگویم،چون نقطه ضعف ام معلوم می شود و از فردا هرکس می آید سراغ من، آن کلمه را می گوید و من هم مجبورم گوش کنم! البته ما از مردم چیز عجیبی ندیده ام، هرکس از نگاه خودش حرفش را می زند، عجیب ترین اش این بود که یک بار در شمال یک نفر مرا دید و شناخت و گفت می خوای کاسب بشی؟ گفتم آره! گفت من اینجا مجلس ختم می گیرم و پنجاه هزارتومن می گیرم، شماره ات رو بده، هروقت مجلسی بود از تهران بیا، این پنجاه هزارتومن را با هم نصف می کنیم!

شما چه گفتید؟

هیچی! گفتم من نمی توانم بیایم، باید ببخشید! یا مثلا از این جنس پیشنهادات عجیب، یک بار بچه هایم تصادف کرده بودند و در بیمارستان بودند، بچه ام پایش آسیب دیده بود و بغل من بود و خانواده ام در حال بخیه شدن بودند و در آن حال و هوای خیلی خاص آشفته، یک نفر آمد و گفت : شما می توانید بیایید هیات ما بخونید؟ یا یک بار در استخر بودیم،یک نفر گفت:حاج آقا! یه دهن بخونید ! بهش گفتم: شغل شما چیه ؟ گفت: نجارم، گفتم : هروقت شما توی استخر یک جاکفشی برای من درست کردی، من هم یک دهن برای شما می خوانم! ولی با خنده رفع و رجوع می کنم این درخواست ها را.

جالب ترین انتقادی که به شما شده است؟

یک بار یک بچه ای آمد گفت این سرودی که خواندی خیلی زشت بود، پرسیدم چرا؟ گفت چون من یاد نگرفتم، دیدم واقعا درست می گوید، دلیلش قابل قبول بود! چیزی که بچه ها نتوانند یاد بگیرند و بخوانند، قشنگ نیست، ماندنی نیست.

یک چیزی در مورد شروع مداحی شما شنیدم و آن اینکه در سال 72 در منزل حاج داوود آشتیانی مداحی را شروع کردید، این درست است ؟

نه، درست نیست،البته حاج داوود آشتیانی از مداحان با اخلاص و خوب هستند،ولی بنده رسما از هفت سالگی مداحی را شروع کردم،از سال 1362 تا 72 من کلاس مداحی داشتم و مداحی آموزش می دادم، به اتفاق چندتا از دوستان مثل کاظمی و ...

-گویا شما قبلا معلم بوده اید؟

بله، من از سال 1364 تا 73 مربی تربیتی بودم

کجا؟

دبستان شهید منتظری، خیابان اندیشه، خیابان شهید بهشتی

تجربیات معلمی چقدر به شما کمک کرد در مداحی؟

این خیلی مهم است که یک نفر از یک مکانی که قوه قهریه بوده مثل ارتش یا نیروی انتظامی و ..از اینجاها مداح شده باشد یا کسی که از قوه مهریه، مداح شده باشد، مثل مدرسه، من قبل از این هم در مرکز فرهنگی مسجدمان پیش برادرم و شهید عندالله کار فرهنگی می کردم، تاثیر خیلی خاصی داشت این معلمی، رفتارمان با افرادی که در جلسه می آیند، توام با مهر باید باشد، البته بعضی ها می گویند من بداخلاق هستم،ولی نوعا اینهایی که می گویند من بداخلاقم، کسانی هستند که موبایل شان را در هیات گرفتیم.

خب چرا موبایل شان را گرفتید؟

جلسلت اهل بیت یک حریم است، در این حریم هم شما اجازه نداری هرکاری خواستی بکنی، رسانه ای شدن این جلسات اشکالی ندارد، ولی اینکه یک نفر یواشکی بیاید از لخت شدن مردم برای سینه زنی یا محکم سینه زدن عده ای فیلم بگیرد و پخش کند،این قابل قبول نیست، بعد ممکن است اصلا یک نفر راضی نباشد که از او فیلمبرداری شود، این نکات را باید رعایت کرد تا هیات جاندار و قوی و ریشه دار شود، حفظ حرمت و حریم از جمله همین خط قرمزها است.

-آخرین باری که از نفس تان ترسیدید؟ از خود خودتان ترسیدید کی بوده؟

معمولا هر وقت می خواهم جلسه را شروع کنم، دست در جیبم می کنم و می اورم بیرون دستهای خالی ام را به خودم نشان می دهم، می گویم ارباب! من هیچی ندارم، دستم خالی است، شده تاحالا که یک چوب هایی هم خورده باشم، مثلا یک وقتهایی به خیال خودم آماده آماده بوده ام، یک صفحه هم شعر داشتم، تا آمده ام بخوانم از رو بخوانم، آمده ام بگویم "بسم الله الرحمن الرحیم" ...نتوانسته ام، بسم الله را نتوانستم از حفظ بخوانم، این طور قفل شده ام

چرا؟ دلیلش چه بود از نظرخودتان؟

مال غرور بوده است، همون موقع سروته کرده ام و گفتم : خدا! ما هیچی ندارم! غلط کردم، ماها همیشه باید بترسیم، چون مردم اگر به ما احترام می گذارند بخاطر پول و صدا و قیافه نیست، فقط بخاطر سیدالشهدا(ع) است که به ما احترام می گذارند، ما هم باید بخاطر امام حسین(ع) به مردم احترام بگذاریم، مردم ما با هرکسی قهر کنند، با امام حسین(ع) قهر نمی کنند، حساسیت بزرگ مردم ما سید الشهدا(ع) است، خوب است رجال سیاسی این نکته را خوب بدانند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: گفتگو با حاج محمود کریمیحاج محمود کریمیگفتوگوکریمی

[ دو شنبه 15 شهريور 1395

] [ 14:13 ] [ moqisoshie@ ]

[ ]